جایگاه گلزار شهدا در تبیین هویت انقلاب اسلامی

میزگرد جایگاه گلزار شهدا در تبیین هویت انقلاب اسلامی
میزگرد جایگاه گلزار شهدا در تبیین هویت انقلاب اسلامی با حضور دکتر رحماندوست (مشاور رئیس جمهور)، آقای کمری مسؤول واحد پژوهش دفتر ادبیات حوزه هنری و دکتر کوشکی (عضو هیئت علمی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی) با هدف نقد و بررسی طرح ساماندهی گلزارهای شهدای سراسر کشور از طرف کانون اندیشه دانشگاه امیرکبیربرگزار شد.
جناب آقای کمری با تأکید بر ضرورت جدي حفظ اصالت مزار شهدا به بررسی علمی موضوع پرداخت و در این رابطه بیان داشت:
· این که عناصر هویتی گلزار شهدا چیست؛ نیازمند یک فراخوانی ازاهل نظر، جامعه شناسی، مردم شناسی، معماری و حتی فلسفه است.­­­­­­­­
· از دیدگاه نشانه شناسی کل مجموعه مزار شهدا دلالت بر مفهومی دارد. مثلا حاشیه سنگ مزار شهیدی لاله است. لاله سمبل و رمز شهید است. البته الان چون ذهنمان با این نشانه ها آشنایی دارد از اینها ادراک تاریخی نمی کنیم؛ فاصله زمانی که بوجود بیاید ارزش تاریخی و فرهنگی آنها بیشتر معلوم می شود.
· مزار شهدای بازسازی شده همه طرازند و روی همه قبور با خط ثلث نوشته شده شهید گمنام فرزند روح الله؛ همه عین هم! ما از یکنواختی خسته می شویم؛ سنخ معماری ما معماری یک دست نبوده است.
· راه احیا این نیست که این سنگ را برداریم و سنگ دیگری جایش بگذاریم. اگر بناست چون این سنگ ترک خورده برداریمش؛ باید از نوع خود آن سنگ با همان نوشته با همان خط باشد؛ کانه همان سنگ، از نو احیا یا بازسازی شده است.

در ادامه دکتر کوشکی با تاکید بر جنبه فرهنگی و معنوی مزارها موارد زیر را بیان نمودند :
· آن روزی که حضرت امام سال 67 در پیام بازسازی شان تاکید جدی داشتند که یا همه یا بخش قابل توجهی از خرمشهر حفظ شود بدون اغراق کسی در این مملکت دقت نکرد که بفهمد مراد حضرت امام از اینکه حفظ شودیعنی چه؟! آن روز که تمام آثار جنگ را به طور تعمدی از بین بردند کسی فکر نمی کرد که بعدا بنیاد حفظ آثار یا جای دیگر مجبور شود در شلمچه یک شلمچه قلابی بسازد یا چیزی که نسل بعد از شما می رود بفهمد اینجا جنگ بود.
· اینجا نمایشگاهی است از تفکرات و انگیزه ها و اعتقادات کسانی که شهید شدند یعنی بازیگران و کارگردانان اصلی قضیه ای به نام دفاع مقدس.که طرز تفکرشان،جهان بینی شان و انگیزه ها شان را در قالب یک جمله، شعر، آیه، حدیث یا بخشی از وصیت نامه شان آنجا آورده اند. خیلی از آنها خودشان گفته اند که بر سنگ مزارشان چه جمله ای نوشته شود. کسی می گفت ما می آییم برای هر 16 تا شهید یک جمله از امام می نویسیم. من گفتم شما نیابتا از شهدا این کار را می کنید؟! کی گفته آن شهید مثل تو فکر می کرده است؟! مادر شهید کسی است که بهتر از بقیه فرزندش را می شناخته ؛ او گفته می خواهم این جمله از وصیت نامه فرزندم اینجا باشد. با اجرای طرح یکسان سازی این طور به نظر می آید که شهدا هم دولتی فکر می کردند به معنی بخش نامه ای و اداره ای. احساس میشود یک عده سرباز وظیفه به تعبیر اجباری رفتند و دولت هم برای همه آنها سنگ قبر یکسان گذاشته است؛ بلا تشبیه شهدای ما، دارد می­شود گورستان کشته شدگان آمریکا در ویتنام.
· تسلط تفکرمدرن (یونیفرم سازی) بر این مکان های کاملا فرهنگی و با روح باعث می شود که فرهنگ اصلی محیط حذف شود. پیوند ذهن انسان و نمادهای بیرونی با مفهوم فرهنگی، بحث نشانه شناسی است چرا قرآن گفته "قل سیرو فی الارض فنظروا کیف کان عاقبة الذین من قبل"؟ اگر فقط بحث تئوری بود خوب کتاب می خواندیم؛ اما می گوید "ببینید". خداوند انسان را طوری آفریده که با نشانه ها پیوند خورده؛ نشانه هایی که داریم در این طرح نابودش می کنیم
.
دکتر رحماندوست نیز در مورد اجرای این طرح نکات زیر را مطرح کردند:
· در
حوزه مسؤولیتم احساس تقصیر می کنم که از اجرای طرح یکسان سازی گلزارهای شهدا در استانهای دیگر خبردار نشدم. خیلی کارها را وقتی می خواهند انجام دهند در بوق می کنند اما ...
· ادبیات سنگ نوشته ها، طراحی انجام شده روی سنگ ها و دیگر جزئیات، اجزای یک دائره المعارف اند که "یکسان سازی" آن ها "پاک سازی" آنهاست. چه کسی گفته اگر آدمهای متفاوتی به شهادت رسیدند قبور یکسانی داشته باشند؟!
· یکی از مجریان طرح گفته اند: "مگر می شود ما بدون رضایت خانواده های شهدا دست به سنگ قبور آنها بزنیم؟" ما می گوییم آیا ممکن است نظرهمه خانواده هایی که در یک قطعه شهید دارند را جلب کرد و اتفاقاً نظرهمه آنها یکسان باشد؟!
· چرا برای هر چیز ده ها سمینار و همایش می گذاریم؟ جشنواره قوچ ترکمنی، جشنواره گل و ... .آن وقت برای بازسازی قبور شهدا که بزرگترین سرمایه ملی ماست کدام جشنواره علمی آزاد و باز برای اظهار نظر فرهیختگان گذاشته شده است؟!
· برداشت من این است که این بازسازی ها حاصل بازدید های خارجی است. در سفرهای خارجی آدمها دیدند که چه قشنگ همه میزان و صافند. می شود از بالا همه شان را دید گفتند پس ما هم این را اجرا بکنیم

ضرورت جدي حفظ اصالت مزار شهدا

نگاهي به پژوهش «راز مزار» استاد عليرضا كمري

توجه به مزارها و تلاش براي حفظ و نگاهداشت آنها از وجوهي چند ضرورت دارد: نخست آن كه وجود مزارها بيانگر احترام و اهميتي است كه فرهنگ عمومي براي درگذشتگان قائل است. ديگر اين كه حرمت و قداست مزارها در امكان تجديد عهد و احساس سبكي روح و رجوع به خويشتن گمشده و تشفي خاطري است كه از ديدن مزار براي زائر پيش مي­آيد و نيز بدان لحاظ كه مزارها زمينه خلوت بيننده را با خود فراهم مي كنند و ناپايداري جهان را به او يادآور مي شوند. علاوه بر اين، مزارها محل تجمع و بروز احساسات طبقات و توده مردم و خيزش­هاي اجتماعي بوده اند و از اين منظر اعزاز و اكرام آنها، به مثابه تجليل از فداكاري مبارزان و تبليغ و توجيه فلسفه مبارزه آنها بوده است.
استاد عليرضا كمري نويسنده و پژوهشگر ادبيات تاريخ ضمن پژوهش در اين باب، با ملاحظه سابقه تاريخي واژه «مزار» در منابع مكتوب كهن، بحث درباره مزار و گورستان ها در مطالعات مردم شناسي و نقش آن در فرهنگ ايرانيان را مورد تفحص قرار داده است.
ايشان در اين مقاله جايگاه گورستان هاي عمومي در ايران را به عنوان مكاني براي تجمع و بروز احساسات توده مردم و حوادث مترتب بر آن را بررسي كرده، در اين ميان شاهدي از وقايع مشروطه آورده است.
كمري پس از اشاره به تغيير در بخش هايي از فرهنگ و آداب و رسوم با تأثير از رخدادي نظير جنگ و به تبع آن دگرگوني در آداب مجالس ختم و مجلس سوگ و ياد شهدا، پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس، مي نويسد : تا آن هنگام که از ديد مسؤولان، چگونگي بررسي و تحقيق در مزارات شهدا صورت قطعي و عملي يابد و بر اهميت مسئله وقوف بايسته و فراگير حاصل شود حفظ وضع موجود و پرهيز از دگرگون سازي در ماده و مصالح و هيأت كلي مزارات، ضرورت جدي دارد. تغيير در فرم و فضاي كنوني- شكل اصلي و اوليه مزارات- گرچه ممكن است به منظور مرمت يا يكسان سازي و رعايت ظواهر و زيبايي و حتي رفاه حال مردم و تسهيل آمد و شد زائران و دلايل ديگري صورت گيرد، اما هيچ علت و ضرورتي نبايد به اصالت اسنادي اين مجموعه ها خدشه وارد سازد. دخالت در اقدام همبسته و جاندار- اكوسيستم- آثار فرهنگي، تاريخي به ملاحظات سنجيده و حتي احتياط و وسواس نيازمند است. اين پرهيز درباره آن گونه مزارات كه بدون نظر سازمان يا نهادهاي رسمي پديده آمده و شكل گرفته اند- مانند گلزار شهداي بهشت زهرا در تهران- بيشتر الزام آور است. اين سخن به معناي بي اعتنايي به گزند و فرسايش عوامل طبيعي و غير آن در مزارات نيست، بلكه به معناي حفظ هويت و اصالت آثاري است كه هركدام در مفهوم خود، از نكته و نادره اي براي بيننده دقيق النظر خالي نيست و به همين علت مي توانند براي پژوهنده، نشانه اي مطمئن و روشن از يك دوره تاريخي به حساب آيند.
تنوع و گونه گوني در مزار شهدا در حقيقت جلوه تنوع سليقه و خواست مردمي را مي نماياند و از اين جهت باورمندي و تأثير آن را براي عموم مقبول مي سازد. بي گمان تبديل با نگاه داشت اين گونه مكان ها به صورت يك مجموعه فرهنگي پويا و زنده و نه چونان يك صفحه اي بركنده از كهنه كتابي دور از دسترس، مستلزم هوشمندي مسئولان و آگاهي به آسيب شناسي مادي و غيرمادي مزارات شهداست، به صورتي كه شكل اوليه مزارات بر هم نريزد و تنوع باورها و نگرش خانواده ها و منسوبان شهدا در بنا و بود آنها رعايت شود. بايسته است که گلزار شهدا نه چون گورستان‌هاي خاموش و متروک، در حاشيه زندگي، که در متن آمد و شد و نشست و خاست مردم و محل رجوع و توجه مردم باشد؛
همان گونه که فرهنگ ملي و بومي اين سرزمين با ضريح و گنبد و نذر و شمع و زيارت پايه و پيوند يافته است، مزار شهدا در سرتاسر ايران از روستاهاي کوچک تا شهرهاي بزرگ، مي‌تواند در بطن تپنده فرهنگ و تاريخ اين مرز و بوم، حيات و حرکت بيافريند.
«كمري» ادامه مي دهد :
درباره جزئيات و عناصر تشكيل دهنده هر مزار- جز در محموله هايي كه از ابتدا همسان ساخته و پرداخته شده و خانواده ها در بناي مزار دست و دخالت چنداني داشته اند- مانند مزار شهداي اصفهان در تخت فولاد، خاصه رعايت عيني عموم مقبره شهدا عبارتند از: سنگ قبر، جاي تصوير شهيد و پرچم. علاوه بر اين در بسياري از موارد لوح (سنگي يا فلزي) و گلدان، ويترين و جاي عكس، حفاظ و معجر در پيرامون قبر و سقف و سايبان هم ديده مي شود. مهمترين جزء هر مزار سنگ قبر است كه از جهت اندازه، رنگ، جنس و مرغوبيت و ارتفاع نصب از زمين، بسيار متنوع است.
شايد اين ويژگي ها حسب ظاهر فاقد اهميت به نظر برسند، اما به واقع چنين نيست. زيرا چنانچه با ديد پژوهشگرانه به اين تنوع و تفاوت ها نگريسته شود، نكات قابل توجهي از مطالعه آنها به دست مي آيد.
گوياترين و اساسي ترين شناسه هر مزار، نقش و نبشته سنگ قبر است كه حسب محتوا و دلالت، دو موضوع عمده در آنها شايان توجه است: نخست اين كه بخشي از اطلاعات عرضه شده از قبيل نام و سال ولادت و مكان و زمان شهادت و بعضاً جمله اي از وصيت نامه يا گفته ها و نوشته هاي شهيد وجه استنادي و مسلم تاريخي دارد.
ديگر اين كه عبارات غيرشناسه اي حك شده بر سنگ- به خصوص اشعار و كلمات قصار و آيات و احاديث و جملات احساسي- و نيز نقش و نگار و رنگ آميزي به كار رفته روي آنها معرف احساس و دلبستگي خانواده و بستگان صاحب مزار است.
مداقه در اين کتيبه‌ها از جهت شناخت وجوه اشتراک و حتي افتراق نگرش صاحب مزار يا خانواده و بستگان وي نيز بسيار مهم است.
يکي ديگر از فوايد مطالعه قبور و تأمل در نوشته الواح و مزارات، امکان دستيابي صريح و بي‌واسطه بر سير رخدادهاي پيراموني و مرتبط با انقلاب اسلامي و دفاع مقدس است. تأمل در جزئيات اين سنگ نبشته‌ها و مطالعه تطبيقي محتوا و مدلول آنها و درنگ در ساختار زباني و موضوع و مضمون و قالب اشعار و عبارات نقش بسته بر قبور به صورت مستقل و مستوفا، عرصه نويني را در ادبيات مزار پديد آورده است. از اين رو به اين نکته بايد توجه داشت که
بيشترين تأثير و الهام و ارتباط مستقيم عاطفي و عقلاني از درنگ و مرور، در همين‌کتيبه‌هاي آرام و خاموش حاصل مي‌شود.
در بخش ديگري از مقاله آمده است: شكل گيري مستمر مقابر و مزارات خانواده شهدا در كنار گلزارها به خصوص تكاپوي گروه هاي تفحص براي يافتن نشاني از شهداي مفقودالاثر و پيدا شدن پيكر شماري از آنها علاوه بر گسترش گلزارها، به لحاظ تأثير و انعكاس احوال ايام نيز موجب تنوع و دگرگوني در مفاهيم موضوعات سنگ نبشته هاي مزارات شده است.
استاد كمري در اين پژوهش چند نمونه از سنگ نبشته مزار شهدا را مي آورد:شهيد حسين داراب ولادت 45/2/29 شهادت: مهران کربلاي-۱ روز عاشوراي
حسيني60/6/20
پدر شهيد:
اغول سنون غمينده قديم اگليدي
اوزون قولي بالام قولاريوا نه گلدي
باش سيز بالام قول سيز بالام سنه نه گلدي اسلامه ايدن جانين فدا حسينيم حسينيم
جواب شهيد:
آتاجان ،عشق حسيني دشن باشاگرگ باشدان كچه
باشدان كچن عاشق گرگ قولار دانداكچهباش قول ويريل مسه، اسلام ايدر غروب اولارگجه
باش سيز بالان قول سيز بالان دينه فدا حسيندوم
قطعه۵۳- رديف۸۰- شماره ۱۸(بهشت زهرا-تهران(
معناي ابيات اين است؛
پدر شهيد:
پسرم، از غم فراق تو قدم خم شد، پسرم آن بازوان بلند چه شدند؟ اي فرزند بي سر و دست من تو را چه پيش آمده است؟ جانت را فداي اسلام كردي، حسين من، حسين من.
جواب شهيد:
پدرجان، كسي كه عاشق حسين باشد بايد از سر بگذرد و عاشقي كه از سر مي گذرد بايد از دستش نيز بگذرد. اگر سر و دست در راه اسلام قطع نشود و فدا نگردد، خورشيد اسلام غروب مي كند و شب كفر چيره مي شود. من فرزند بي سر و دست تو، فداي اين خدايم، من حسين توام.
*
اي ملت ايران، بدانيد تنها فرزندمان علي شوركي فرزند حسن از سن ۱۴سالگي به خاطر قرآن و ناموس شما سينه خود را سپر گلوله هاي دشمنان اسلام كرد. عمر كوتاهش فقط ۱۷ سال و ۶ ماه و ۲۸ روز و۱ ساعت بود.
(گلزار خلد برين- يزد)
*
اين دو بيت بر سنگ مزار تني چند از شهيداني كه اخيراً پس از تفحص يافت شده و به خاك سپرده اند در بهشت زهراي تهران ديده مي شود:
پس از عمري غريبي بي نشاني
خدا مي خواست در غربت نماني
از آن سرو سرافزار تو هرچند
پلاكي بازگشت و استخواني
*
و يادبودي براي سنگ مزار شهداي بي پيكر:
من آن شمعم كه خاكستر ندارم
شهيدم من ولي پيكر ندارم
افزون بر موضوع و مضمون سنگ نبشته قبور و الواح مزار شهدا توجه به نوع خط و چگونگي حك آن (به صورت فرورفته يا برجسته) نقش ها و نمادها (از قبيل آرم نهادها، كبوتر، شمع و گل و پروانه، قلب و حاشيه سنگ و امثال آن) در مطالعه مزارات خالي از اهميت نيست.
در مواردي كه براي نصب تصوير شهيد بر مزار، ويترين كار گذاشته اند، علاوه بر جاي گرفتن عكس، نمايشگاه كوچكي از وسايل شخصي صاحب مزار، مانند پلاك، سربند، چفيه و تركش و پوكه فشنگ، قرآن و مفاتيح و مهر و جانماز و احياناً دست نوشته و وصيت نامه شهيد به نظر مي رسد. بسياري از ويترين ها دو طبقه اند كه در يك طبقه عكس شهيد و در طبقه ديگر آذين تور و گلابدان و شمع و آينه و گل و بعضاً تنديس كوچك عروس و داماد قرار دارد كه نمادي از مراسم عروسي را به ذهن بيننده القا مي كند و نشان دهنده آغاز زندگي جديد صاحب مزار و تلقي اي است كه از شهادت جوان رزمنده وجود دارد. در اين گونه تزئينات به صورت هماهنگ و توأمان رد تأثير عناصر فرهنگ ديني و بومي را مي توان پي گرفت. پرچمي كه بر بالاي مقبره برافراشته شده است، تنها از نوع رسمي و سياسي كشور نيست، از نوع بيرق هايی است كه در جبهه ها بر فراز مقرها و موقعيت ها نصب مي شده است. وجود سايبان براي حفاظت زائر و مزار از تابش آفتاب و بارش باران در مزارات نوع دوم كم و بيش ديده مي شود. فراتر از نگاه جزئي و فردي به يكايك مزار شهدا، مطالعه تطبيقي آنها با يكديگر و مجموعه مزار به روشني نشان مي دهد كه بين بستگان شهدايي كه در يك قطعه به خاك سپرده شده اند، نوعي همكاري و ارتباط پايدار به وجود آمده است. رواج و رونق آداب نانوشته و غيررسمي زيارت شهدا و حضور و بيتوته خانواده ها و زائران به مناسبت ها و مواقع مختلف، مثل تحويل سال، اين انديشه را به ذهن بيننده الهام مي كند كه شهادت مرگ نيست و مزار شهيد ميعادگاه و مجلس انس بستگان و شهيد ميزبان جمع است و سوگ و سور در تلفيقي لطيف چونان پيوند تراژدي و حماسه جلوه اي واحد يافته است.
در مرقد شهدا از رنگ ماتم كمتر مي توان چشم اندازي ديد، هرچه هست سبزي و سرخي و سپيدي است و هروله باد و اهتزاز بيرق ها يادآور حيات و حركت و نگاه نافذ و آرام شهيد كه بيننده را به درك جهان گذران و راز مزار فرامي خواند و برمي انگيزد؛ رساتر از هر فرياد.
( نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي- ويژه دفاع مقدس- شماره۹)

تخریب به جای بازسازی گلزار شهدا

همین تربت پاک شهیدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود.

شهر شلوغ تهران در جنوبی ترین نقطه خود قطعه ای از بهشت را در خود جای داده که امانتدار پیکر پاک مردان مرد این سرزمین است. انسان هایی که نه تنها زیستن و رفتنشان روشنگر راه بازماندگان بوده است که مزارهای مطهرشان نیز پیام رسان آرمانهای مقدسی است که با آن زیستند و برای حفظ آن رفتند. مزارهایی که هر کدام از آنها به تنهایی شاخص و گویای اندیشه شهیداني است که اعتقادات و آرمانهایشان در قالب وصایا و شعارها بر سنگ مزارشان حک شده است. همچنين تزیین حجله ها و انتخاب اشياء داخل آنها و شکل ظاهری سنگ مزارها نيز بر اساس سلیقه خانواده ­ها و بازماندگان شهدا و تحت تأثير حال و هواي مؤمنانه و قهرمانانه آن دوره طراحی شده است. تنوع موجود در شکل ظاهری و محتوای سنگ نوشته­ های مزارها نمایشگاهی هنرمندانه و موزه­ای تاریخی بوجود آورده است که اگر تمام امکانات بسیج شوند و همه هنرمندان جمع شوند، قادر نخواهند بود معنویتی که فضای فعلي به زائران القاء می کند را بوجود آورند.

متاسفانه این تنوع باعث شده که برخی نهادها مانند بنیاد شهید و شهرداری تهران به منظور زیباسازی، تصمیم به حل این مشکل یعنی از بین بردن تنوع در مزارهاي شهدا و یکسان سازی آنها بگیرند. غافل از اینکه این تنوع نه تنها مشکل نیست بلکه کنار هم قرار گرفتن این سلیقه­ها و تنوع موجود در طراحی قبور گلزار شهدا معرف ریشه­های عمیق فرهنگی دفاع و جهاد وشهادت، در آحاد مردم خصوصا خانواده­های معزز شهداست و تبدیل آنها به یک نماد واحد حتی اگر با معماری اسلامی و ایرانی تزئین و طراحی شده باشد، نمی تواند گویای شور و عشق و عرفان دلهایی باشد که در فضای معنوی و حماسی آن برهه از تاریخ کشور با یقین و اعتقاد عمیق خود، این تابلوهای زیبا را ترسیم کرده­اند.

اکنون به دنبال اجرای طرح ساماندهی در گلزارهای شهدای سراسر کشور و تصمیم گیری مجریان مبنی بر شروع اجراي طرح در بهشت زهرای تهران و اجرای آن در قطعه 44 گلزار شهدا نگرانی­هایی از سوی خانواده­های شهدا و زائرین نسبت به آسیب دیدن شکل و فرم فعلی مزار شهدا وجود دارد که صرفا یک مسئله احساسی نیست بلکه این اعتراضات از طرف کسانی بیان می شود که دلسوزانه و متعهدانه نگران از دست رفتن نمادها،تصاویر، شعرها و شعارهایی هستند که شاید برای نسل اول و دوم انقلاب بر اثر تکرار عادی به نظر بیاید و اهمیت چندانی نداشته باشد اما با گذشت زمان ارزش تاریخی و فرهنگی این آثار روشن­تر خواهد شد. آثاری که تنها یادگارهای باقیمانده از دوران انقلاب و دفاع مقدس هستند و نمادی از ایثارهای مؤمنانه دیروز برای نسل پرسشگر امروز و آینده هستند.

با توجه به ارزش تاریخی فرهنگی گلزار شهدا و اقدام مصرانه بنیاد شهید و شهرداری تهران جهت تخریب اين فضا به منظور اجراي طرح بازسازی و یکسان سازی مزارها، باید پرسید حفظ این آثار ارزشمند بر عهده کدام نهاد مسؤول است؟

در پی اعتراضات و نگرانی­های ابراز شده نسبت به اجرای این طرح، توجه به ذکر چند نکته ضروری است:

  1. تنوع در شکل ظاهری مزارها نماد مردمی بودن دفاع و از خود گذشتگی مردم خصوصاَ جوانان در این دوره از تاریخ کشور است و انهدام این تنوع و یکسان سازی آنها تداعی کننده اجبار و زور و عدم رضایت خانواده­ها در اعزام نیروهای مردمی و تشابه آن با قبور کشته شدگان جنگهاي جهاني در سایر کشورهاست.
  2. شكل ظاهري حجله­ها و محتوای سنگ نوشته­ها نمایانگر حضور طبقه­هاي اجتماعی متفاوت در جنگ، افق فرهنگي، طرز تفكر، باورهاي مذهبي و وابستگي­هاي فرهنگي و قومي آنها و همچنين منبع ارزشمندی برای مطالعات فرهنگی و مردم شناسي پ‍ژوهشگران علوم اجتماعي و اصولا شناخت واقعيتهاي انقلاب و جنگ است.
  3. جا دارد از مسؤولان سازمان میراث فرهنگی پرسیده شود آیا یک اثر فقط با گذشت زمان ارزش تاریخی پیدا می کند و آیا ارزش تاریخی آثاری که نقش مؤثری در انتقال پیام انقلاب و دفاع مقدس به نسلهای آینده خواهد داشت کمتر از آثار به جا مانده از دوران پادشاهان گذشته است؟ در حالی که در مورد نقشها ونمادهای بر جای مانده بر روي اشیاء ، ظروف ، کوزه­های قدیمی و حتی سنگ قبور باستانی مطالعات گوناگون انجام شده و هزینه­های زیادی صرف مرمت و حفظ آنها می­شود.
  4. با توجه به اينكه تاكنون محافظت از اين فضاي فرهنگي و زيارتي به باد و باران سپرده شده و حتي برخي از خانواده­ها نيز بدون توجه به ارزش فرهنگي اين مزارها، نسبت به تعويض سنگ مزارها و تخريب حجله­ها اقدام كرده­اند؛ آیا وقت آن نرسیده که برای مرمت و نگهداري این آثار ارزشمند تاریخی و در عین حال مقدس و فرهنگی این کشور اقدام جدی بشود و از نابودي و تخریب آنها جلوگیری شود؟
  5. ماندگاركردن قبور با استفاده از مصالح بهتر يكي از اهداف این طرح اعلام شده است، در صورتی که عقل سلیم حکم میکند در حالی که بسیاری از این مزارها سالم و بدون فرسودگی هستند نسبت به حفظ و مرمت آنها اقدام شود نه تخریب و بازسازی آنها.
  6. البته ساخت موزه­ي جنگ و دفاع مقدس امر شایسته و بایسته ایست ولی نه به منظور نگهداری حجله ها، عکس­ها و اشياء موجود در آنها و احتمالاَ سنگ مزارها. چرا که تـأثیر گذاری فرهنگی و معنوی این عکس­ها و نمادها در یک مکان زیارتی بسیار بیشتر از قرار دادن آنها در یک موزه تاریخی (حتی در مجاورت گلزار شهدا) است.
  7. محور طرح ساماندهی، ایجاد زیبایی ظاهری بر اساس نظم و یکسان سازی است. در حالی که نمی­توان زیبایی و ارزش یک مکان تاریخی، فرهنگی و زیارتی را فقط با معیارهای ظاهری سنجید.